مرکّب از: گل + کوب، کوبیدن + ی، پسوند حاصل مصدر، اسم معنی، (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)، سیر و گشتی باشد که در اول بهار کنند و آن چنان بود که مقدم بر جمیع گلها گل زردی بشکفد و مردمان از آن گل بسیار بچینند و بر باغها رفته در حوضهای باغ ریزند و جشن کنند. (برهان) (آنندراج) (فرهنگ رشیدی)، سیر و گردش در باغ در فصل بهار. (ناظم الاطباء) : خدایگان جمال و خلاصۀ خوبی به باغ عقل درآمد برسم گل کوبی. مولوی
مُرَکَّب اَز: گل + کوب، کوبیدن + ی، پسوند حاصل مصدر، اسم معنی، (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)، سیر و گشتی باشد که در اول بهار کنند و آن چنان بود که مقدم بر جمیع گلها گل زردی بشکفد و مردمان از آن گل بسیار بچینند و بر باغها رفته در حوضهای باغ ریزند و جشن کنند. (برهان) (آنندراج) (فرهنگ رشیدی)، سیر و گردش در باغ در فصل بهار. (ناظم الاطباء) : خدایگان جمال و خلاصۀ خوبی به باغ عقل درآمد برسم گل کوبی. مولوی
کسی که گچ نخاله کوبد کوبنده گچ، قسمی تخماق که با آن گچ کوبند و آن آلتی است و زین و درشت دارای دسته، از حرکات زمینی در ورزش ژیمناستیک و آن نیم پشتکی است که پاها در هنگام فرود آمدن بسته است
کسی که گچ نخاله کوبد کوبنده گچ، قسمی تخماق که با آن گچ کوبند و آن آلتی است و زین و درشت دارای دسته، از حرکات زمینی در ورزش ژیمناستیک و آن نیم پشتکی است که پاها در هنگام فرود آمدن بسته است